سرداران شهید ایل قشقایی

[ چهارشنبه, ۲۹ دی ۱۳۹۵، ۰۸:۰۲ ق.ظ ] [ younes ,, ]
[ ۱نظر ]

شهدای مدافع حرم ایل قشقایی


با حب علی مرتضی می آییم

با شور ذبیح بالقفا می آییم

ولله اگر سید علی اذن دهد

با کل قوا به کربلا وسوریه می آییم

[ چهارشنبه, ۲۹ دی ۱۳۹۵، ۰۷:۵۹ ق.ظ ] [ younes ,, ]
[ ۰نظر ]

سرداران ومدافعان حرم ایل قشقایی

[ چهارشنبه, ۲۹ دی ۱۳۹۵، ۰۷:۱۵ ق.ظ ] [ younes ,, ]
[ ۱نظر ]

نمایشگاه شهدا

[ پنجشنبه, ۲۳ دی ۱۳۹۵، ۱۱:۱۳ ق.ظ ] [ younes ,, ]
[ ۰نظر ]

سومین شهید مدافع حرم از ایل قشقایی

بسم رب الشهداء والصدیقین

راه ما راه حسین است.
خدا را شاکرم که به این بنده رحم نمود و مورد لطف و عنایت خود قرار داد و این موقعیت را فراهم نمود تا من به وظیفه خود عمل کنم . حالا که ائمه اطهار و حضرت زینب (س) مرا برای دفاع از حریم اهل بیت پذیرفته اند و من به چنین افتخاری نائل شده ام با تمام وجود و مشتاقانه آماده ام تا جان ناقابل خود را فدای آنها نمایم ، خدارا شکر میکنم که عشق علی (ع) و ائمه اطهار را در وجود من قرار دارد و چنین نعمت بزرگی را به من عطا نمود . دوستان و همکاران و هم وطنان ما باید شاکر چنین نعمتی باشیم که ما را در چنین کشوری قرار داد که از هر نظر ممتاز می باشد
اگر می خواهیم این امنیت و ثبات بر قرار باشد باید گوش به فرمان ولی فقیه خود امام خامنه ای (مدظله) باشیم و با تمام وجود از او حمایت کنیم  و با تمام توان در مقابل استکبار جهانی مخصوصا آمریکا و اسراییل بایستیم ، زیر بار ظلم و ستم آنها نرویم ، ما شیعه هستیم غیرت داریم ،نباید اجازه دهیم هرگز کشورمان بازیچه دست آنها قرار بگیرد مکتب ما مکتب حسین (ع) است .
ما فرزندان عاشوراییم و فریاد آزادی خواهی را سر می دهیم  هرجا مظلومی به کمک ما احتیاج داشت به کمک او میشتابیم از مردن باک نداریم اجازه نمیدهیم تکفیری های پلید به نیت شیطانی خود دست پیدا کنند ، همان طوری که مولای ما علی (ع) آنها را در خوارج ریشه کن کرد با امید به خدا و صاحب و آقایمان امام زمان (عج) نسل شان را از روی زمین ریشه کن خواهیم کرد
و آخرین دعایم اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
بنده خدا-محمد مرادی

1395/3/31


[ جمعه, ۱۷ دی ۱۳۹۵، ۱۲:۲۰ ق.ظ ] [ younes ,, ]
[ ۰نظر ]

سکوی پرتاب شهدا

یک روزی برای خودش سکوی پرتاب شهدا بودتاعرش خدا امروزانگارجاش راداده به موس وکیبرد

[ پنجشنبه, ۱۶ دی ۱۳۹۵، ۱۱:۴۶ ب.ظ ] [ younes ,, ]
[ ۰نظر ]

زندگی نامه شهید بهمن چراغی

  1.                                                                                                   شهید بهمن چراغی

شهید  بهمن چراغی فرزند مرحوم گرگعلی در سال 1347 در شهرستان کازرون دیده به جهان گشود و تمامی سال های عمر خود را در بیابان و در میان سیاه چادرهای عشایر قشقایی در کنار طبیعت کوهستانی زندگی کرده است  و از جوانان با اهل ایمان و جوانمرد ایل قشقایی بوده است و در میان مردم سلحشور قشقایی زندگی کرده و از آنها درس جوانمردی و ایثار  و دفاع و گذشت را فرا گرفته است از طرفی در یک خانواده متعصب و با ایمان و درمیان مردمی خونگرم و میهن پرست و آزاده خواه که عشق الهی در وجود آنها همیشه زنده بود زندگی کرده است و مردمی که عشق به میهن را بهترین عشق می دانند..شهید چراغی به دلیل اینکه در یک خانواده عشایری میزیسته است و مشکلات بسیار زیادی داشته اند هر گز وقت تحصیل نداشته است ولی با وجود اینکه هیچ مقطعی از تحصیل را پشت سر نگذاشته اما درکی عظیم داشته است و از کودکی همانند دیگر عشایر مشغول به دامداری بوده است باوجود اینکه در فقر روزگار سپری می کردند ولی در میان مردم و خانواده ای که مهر و محبت در میان آنها جاری بود میزیسته است مهر و محبتی که با هیچ چیز دنیا نمیشود آنرا عوض کرد

شهید بزرگوار روز های سختی را پشت سر گذاشته بود که کمتر مردمی مزه آن  سختی ها را چشیده باشند روز های گرم تابستان و در زیر آفتاب مشغول کار بود زود تر از طلوع آفتاب بیدار میشد و بعد از اینکه نماز صبح و عبادت را انجام می داد

به سراغ گله های خود می رفت و مسافت های بسیار طولانی را طی می کرد و دامها را می چرانید بااینکه هیچ گاه به تحصیل نپرداخته اما نور الهی همیشه در قلبش می تپید پدر و مادری با ایمان داشت که از همان دوران کودکی به او عشق الهی را یاد داده بودند و به او یاد داده بودند که چگونه پاک باشد ،چگونه از مردم و میهن خود دفاع کند  و چگونه شکر گزار پروردگار خود باشد چه در سختی و چه در راحتی .او در سن 18 سالگی به همراه درو دوست باوفای خود شهید محمد عطایی و آقای حیدرپور آن دلاور مرد جبهه در میدان جنگ حضور یافتند و مدت طولانی به دفاع از کشور پرداختند ،هدف آن شهید دفاع از کشور و دین خود بود که با رشادت توانستند این آرزوی خود را عملی کنند . در زمان جنگ پدر و بخصوص مادر با ایمانش همیشه شبانه روز او را دعلا می کرد در هنگامی که به جبهه اعزام شده بود هیچ گاه نتوانست خانواده خود را ببیند و حدود 8 ماه در میدان جنگ دلاورانه جنگید تا اینکه در سال 1366 در عملیات والفجر 10 شاخ شمیران شربت شهادت را نوشید و 12 سال پیکر پاک او مفقود بود تا اینکه در سال 1376 گروه تفحص میدان جنگ در یک جستجو یکر این شهید بزرگوار را یافتند .

عشق بین مادر و فرزند به گونه ای بود مادر در طول چندین سال که فرزندش مفقود بود در انتظار او نشست و همیشه آرزو داشت که یا فرزندش را ملاقات کند یا اینکه پیکر پاک او را ببیند تا اینکه عمر آن مادر عزیز به سررسید به طوری که چهلمین روز درگذشت مادر مصادف با روزی بود که پیکر پاک فرزند او را آوردند و مراسم این مادر و فرزند باهم برگزار شد

منبع : به نقل از خانواده شهید

[ سه شنبه, ۱۴ دی ۱۳۹۵، ۱۱:۰۷ ق.ظ ] [ younes ,, ]
[ ۰نظر ]

دل نوشته


اینجا شلمچه است

    شلمچه و رمضان

        شلمچه و کربلای پنج

            شلمچه و بیت المقدس هفت

                شلمچه و کانال ماهی

                    شلمچه و دوعیجی

                       شلمچه و میدان مین

                          شلمچه و خاکریزهای نونی

                              شلمچه و نهر عرایض

                                  شلمچه و سه راهی شهادت

شلمچه و رد قناسه بین دو ابر

    شلمچه و سیم خاردار

        شلمچه و سنگر های کمین

            شلمچه و حاج حسین خرازی

                شلمچه و حاج احمد کاظمی

                    شلمچه و شهیـــدان شـاهـد

                        شلمچه و یک دنیا دلدادگی

                            شلمچه و پرواز تا بی نهایت

                                 شلمچه و یک دنیا عاشقی

    شلمچه و یک دنیا مظلومیت

        شلمچه و گمـنـامـــی

           شلمچه و بــوی کــربــلا !

                شلمچه و سرهای از تن جدا !

 

"شلمچه و شلمچه و  شلمچه"

"شلمچه یعنی عطش"

"شلمچه وغربت شهید"

"شلمچه و نقطه عروج"

"شلمچه و نقطه رهایی از اسارت "

گل اشکم شبی وا میشدای کاش.......شهادت قسمت مامیشد ای کاش

[ سه شنبه, ۱۴ دی ۱۳۹۵، ۱۰:۵۳ ق.ظ ] [ younes ,, ]
[ ۰نظر ]

برچسب جلد کتاب باطراحی عکس شهدای شهرنقنه

با توجه به الگوهای دروغین غربی هاتکثیر این اثر موجب شادی شهدا میگردد

[ يكشنبه, ۱۲ دی ۱۳۹۵، ۱۱:۲۴ ب.ظ ] [ younes ,, ]
[ ۰نظر ]

معلم وبسیجی شهید ناصر اکرمی

                  

معلم وبسیجی دلاور شهید ناصر اکرمی (قرمزی)

سخن از لاله ای پرپراز تیره ی قرمزی که حسین را در زندگی برای خود اسوه ی کامل قرار داد،می باشد

این پروانه ی پر سوخته در روز نوزدهم بهمن ماه ۱۳۴۳درخانواده ی مذهبی و در دامن سبز طبیعت ممسنی ، چشم به جهان گشود دوران کودکی را تا پایان تحصیلات ابتدایی در مدارس عشایر و به صورت کوچ نشین پشت سر گذاشت  پس از طی دوره ی راهنمایی در مدرسه ی  شهید خدیو کازرون  درسال ۱۳۶۳در دبیرستان بعثت کازرون موفق به اخذ دیپلم  در رشته  اقتصاد گردید. و در همان سال بخاطر علاقمندی به شغل مقدس معلمی  در رشته علوم اجتماعی  وارد  تربیت معلم شهید مطهری شیراز گردید، بعد از اتمام دوران تربیت معلم به ندای شبه آسمانی امام راحل لبیک گفت و عازم جبهه و جنگ شد و سر انجام این انسان وارسته و جوان پاکباخته که صفایش را از چشم ساران ییلاق و صلابتش را از کوه های همیشه پایدار قشلاق به ارث برده بود پس از ۳ماه حضور در جبهه ها در روز ۲۴ دی ۱۳۶۵ در عملیات غرور آفرین کربلای ۵در منطقه ی شلمچه به وعده گاه الهی قدم نهاد و به همراه جمعی از زیبا سیرتان  خاکی سرشت راهی بهشت شد و جان پاکش در شمار ((السابقون السابقون اولئک المقربون ))قرار گرفت و دو ماه بعد از شهادتش پیکر پاک و مطهرش در شهر نقنه از توابع شهرستان بروجن درمیان حزن واندوه دوستان واقوام خویش تشییع  وبه خاک اک سپرده شد.

مرغان سبک بال و سبک سیر فروغی      از دامگه خاک به افلاک  پریدن

[ يكشنبه, ۱۲ دی ۱۳۹۵، ۰۱:۲۰ ق.ظ ] [ younes ,, ]
[ ۰نظر ]